هـــــرات باســـــــــــــــــتان   

                   پیرامون : علمی ، فرهنگی ، آموزش هك و معروفي برنامه ها...

نگار من

قزل است هست حال من
فروغ از آن جمال من
به آن فرتوده حال دل
نگار من نگار من
سيه از سايه برخيزد
چو آيد آن نگار من
كه از حسن و جمال او

منور است نهان من

شعر "نگار من" از دفتر شعر "سکوت باران" شاعر "ذبیح الله شریفی (هروی)"


مبارزه بهتر از كنار آمدن است

نظرات

گفتم نكنم (غزل)

گفتم نکنم عمر تباه از بر عشقم
                          گفتم نکنم روز سیاه از بر عشقم
گفتم نروم سوی میخـانه عشاق
                          گفتم نکنم صله فنا از بــر عشقم
گفتم نکنم چشمی پــــــر اشک
                          گفتم نکنم يار خراب از بر عشقم
گفتم نروم طــــــــــــــرف وطن باز
                          گفتم نکنم سجده خاک از بر عشقم
گفتم نکنم نالـــــــــــه به هر کوی
                          گفتم نکنم ساز خراب از بر عشقم
گفتم نروم طـــــــــــــــــرف هامون
                          گفتم نکنم ترك سماح از بر عشقم
گفتم نکنم فكــــــــــــــــــر هزيمت
                          گفتم نکنم ترد وجوب از بر عشقم
گفتم نــــــــــروم آن سوی جیحون
                         گفتم نکنم غرق خویش از بر عشقم


شعر "گفتم نكنم" از دفتر شعر "سکوت باران" شاعر "ذبیح الله شریفی (هروی)"


عشق

نظرات

الهي (مناجات)

الهي خسته گان را قوتي بخش قوتي بخش تا ز پاي نيافتند

الهي درماندگان  را دري گشاي

الهي دري گشاي

دري گشاي تا چون من اسير خويش نگردند

الهي بيماران را شفاي بخش

الهي اسيران نفس را قوتي بخش

قوتي بخش تا زنجير شيطان بدرند

الهي يتيمان دل شكسته را تنها مگذار

الهي تنها مگذار


از دعا فراموشم نكنيد

نظرات

دهکده

دهكده اي كوچك ما از عشق خاليست
از رحم و شفقت به يتيمان خاليست
از مهر و مروت بشريت نه نشاني
در ظاهروباطن از حقيقت خاليست

شعر "دهكده" از دفتر شعر "شرح عشق" شاعر "ذبیح الله شریفی (هروی)"


ما دوست نداریم طفلی یتیم شود ما دیگر جنگ نمی خواهیم

نظرات

از طلوع تا غروب

بس ز تنهايي شكايت مي كنم
درد خود با دوست حكايت مي كنم
از طلوع صبگاهان غزل
تا غروب شام روايت مي كنم
از طفوليت ، نوجواني تا جواني
نكته نكته خود قرائت مي كنم
از زوال آغوش مادر خويش
تا گرفتاري به چنگ مار حكايت مي كنم
من نگويم به بود از غم هاي خود
مع مكتوب بر در قاضي شكايت مي كنم

شعر "از طلوع تا غروب" از دفتر شعر "شرح عشق" شاعر "ذبیح الله شریفی (هروی)"

نظرات

ساجده

قسمت اول :
صابر و ساجده با هم ازدواج کرده بودند و ثمره ازدواج آنها دو پسر بنام های عابد و ساجد بود . این خانواده کوچک بسیار خوشبخت بودند ، تا آنکه صابر دچار بحران اقتصادی شد و مجبور شد برای بدست آوردن پول بیشتر شهر خود را ترک کند و به قصد شهر دیگری برود .
روزی صابر به خانه آمد و با صدای بلند گفت : زن برایم بقچه سفر آماده ساز که سفر در پیش دارم !

زن با عجله خودش را از خانه بیرون انداخت و پرسید :

داستان "ساجده" از دفتر داستان "ساجده" نویسنده "ذبیح الله شریفی هروی"


داستان فولکلوریک هراتی
ادامه مطلب

نظرات

دهقان و شگال شکارچی

دهقاني بود پير و كار كشته كه در اواخر عمر خود مي زيست. و هميشه در باغ و مزرعه خود سخت مشغول كار بود
روزي از روزها مانند هميشه دهقان در باغ كار ميكرد كه ناگاه چشمش به شگالي افتاد كه صيدي در دهن دارد و آهسته آهسته بطرف او ميآيد و اطراف خود را نگاه ميكند ولي طعمه را نمي خورد
دهقان كه كنجكاو بود خواست كه سر از كار شگال در آرد خود پنهان ساخت و به نظاره صياد پرداخت
شگال بعد از اندكي جستجو جاي نرمي را يافت و شروع به حفر كردن آن كرد و چاله عظيمي را كند و صيد را در داخل چاله انداخت و با كمي خاك رويش را پوشاند و رفت

بعد از مدتي صياد با صيدي ديگر آمد و در چاله دفنش كرد و رفت

داستان "دهقان و شگال شکارچی" از دفتر داستان "ساجده" نویسنده "ذبیح الله شریفی هروی"


داستان واقعي
ادامه مطلب

نظرات

شرح عشق

شرح عشق قلم يار بدوخط نگنجد
قلم ها خواهد درياي پر از مركب خون
آن قلم را فدايم كه نظر يار بدوشد
كه نوشت سلسله عمر قلندر را بقا است

شعر "شرح عشق" از دفتر شعر "شرح عشق" شاعر "ذبیح الله شریفی (هروی)"
برای دیدن اشعار دفتر شرح عشق روی دفتر شعر کلیک کنی

نظرات

اسیر خاک

هرکو چو خوی منش خوی بگیرد همه بد خوی شوند
هرکو چو یار منش یاری بگیرد همه با خــــوی شوند
چو منش زار و پریشان به تمنای گیسوی شدی
اسیر خاک مشو وصل بجوی تا همه چون خوی شوند

شعر "اسیــر خاک" از دفتر شعر "سکوت باران" شاعر "ذبیح الله شریفی (هروی)"

نظرات

ميروم من سوي دوست

قايقم در بحر نهاده ميروم من سوي دوست

قايقم سوراخ گشت و من تشنۀ ديدار دوست

از تلاطم نبرد مرگ نمي ترسم

چشم پينۀ سوراخ قايق از بر ديدار دوست

از اشعار :

   ذبيح الله شريفي "هروي"


تقديم به تمام دوستان عزيزي كه داخل وبلاگ حضور دارن

نظرات

تقدير خلوت

هر رهگذر خُلْوْ ببايد سفري كرد

از پاي شكسته ببايد نظري كرد

در بحر حقيقت ببايد سفر كرد

نه باور بيجا به پندار كسي كرد

از اشعار :

    ذبيح الله شريفي "هروي"


رباعي

نظرات

لحظۀ ديدار دوست

لحظۀ ديدار دوست بي مي مدهوش ميشوم

در كران بحر عشق از كينه خاموش ميشوم

دل فانوس ميشود ، كينه كابوس ميشود

در نگاه اولش چون موج قاموس ميشوم

از اشعار :

      ذبيح الله شريفي "هروي"


نسخه برداري بدون نام شاعر مجاز نيست

نظرات

بيداري اسلامي

آنهايي‌ كه‌ خيال‌ مي‌كنند مكتبهاي‌ اجتماعي‌ ديگر دنيا مي‌توانند آنچنان‌ كه‌ اسلام‌ مي‌تواند با ستمگران‌ و زورگويان‌ و طواغيت‌ مبارزه‌ كرده‌ و از ستمديده‌ها و زجركشيده‌هاي‌ محروم‌ جوامع‌ بشري‌ دفاع‌ كنند، يا اشتباه‌ مي‌كنند، يا مغرضند و يا از اسلام‌ و حقيقت‌ آن‌ چيزي‌ درك‌ نكرده‌اند.

و آنهايي‌ كه‌ خيال‌ مي‌كنند كه‌ مسلمانند ولي‌ با ستمگريها و بيدادگريها نمي‌جنگند و از حقوق‌ همة‌ رنجديده‌ها و ستم‌كشيده‌هاي‌ جهان‌ دفاع‌ نمي‌كنند، يا اشتباه‌ مي‌كنند و يا منافقند و يا از اسلام‌ چيزي‌ نفهميده‌اند؛ زيرا اسلام‌ در واقع‌ جنبش‌ آزاديبخشي‌ است‌ كه‌ نخست‌ درون‌ افراد و سپس‌ جوامع‌ بشري‌ را از ترس‌ قيد و بند زورمندان‌ آزاد مي‌سازد، و اگر ببيند كه‌ ظلم‌ و ستم‌ در جايي‌ برقرار است‌، و كسي‌ به‌ فرياد مظلومين‌ نمي‌رسد، بايد در وجود داشتن‌ «امّت‌ مسلمان‌» در آن‌ محيط‌ شك‌ كرد!

زيرا از دو حالت‌ خارج‌ نيست‌: يا اسلام‌ هست‌ و يا نيست‌.. اگر هست‌ كه‌ اسلام‌ مبارزه‌ مي‌كند و جهاد پيگير و دامنه‌دار و سپس‌ شهادت‌ در راه‌ خدا، در راه‌ حق‌ و عدالت‌ و مساوات‌ است‌ و اگر نيست‌، نشانة‌ آن‌ همان‌ چيزي‌ است‌ كه‌ همه‌ به‌ ورد و ذكر مشغولند و به‌ تسبيح‌ و سجّاده‌ چسبيده‌اند و صبح‌ و شام‌ دعا مي‌كنند كه‌ از آسمان‌ خير و بركت‌، آزادي‌ و عدالت‌ ببارد! ولي‌ هرگز دعاي‌ آنها مستجاب‌ نخواهد شد:   «و هرگز خداوند وضع‌ و حال‌ هيچ‌ قومي‌ را دگرگون‌ نخواهد كرد، مادامي‌ كه‌ خود به‌ وضع‌ خود تغيير دهند..».


چكيدۀ از فرموده هاي شهيد سيد قطب .


سيد قطب و بيداري اسلامي

نظرات

مقدمۀ بدون محتوا

اوائل خزان بود برگ ها بسان دانه هاي باران از شاخسار درختان برزمين واژگون بودند ، طبعيت چهرۀ جديدي به خود گرفته بود ،‌ درخت ها ديگر برگ سبز نداشتند ،‌همه برگ ها زرد شده و از درخت ها جدا مي شدند. و باريختن برگ ها زمين رنگ و منظرۀ تماشائي به خود گرفته بود .

..............................

..............

.......

....


نويسنده ذبيح الله شريفي هروي

نظرات

تـاریــــــــــخ نگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار

امروز در کشور ما که سالهای متمادی جنگ های داخلی و استبدادی معمول بوده است ، کسانی بر مسند ریاست و وکلالت دولت نشسته اند که تنها اهداف شخصی خود را دنبال کرده و میکنند

با زیرپاه کردن و نادیده گرفتن خون شهدا و حقوق معلولین ، بیوه زنان ، مادرهای داغ دیده و یتیمان درد کشیده ، حیثیت و حرمت انسان را زیر سوال برده اند .

افتخار میکنیم که در مقابل کشور های بیگانه و کافر برای حفظ عفت و ناموس ملی خود شهید و معلول دادیم ، ولی سخت رنج آور است که جوانان ما را طی سالهای متمادی قربانی اهداف شخصی خود کرده اند و برای بدست آوردن قدرت مردم مارا آله نیل به اهداف خود ساخته اند و آنها را در مقابل یکدگر قرار داده اند و مسبب بروز جنگ ها و اختلافات داخلی شده اند .

ادامه این مقاله در دست تهیه است ....

نظرات